سیمین بانو

۱۷ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۸
مهر

گاه نوشت زیر گاه نوشته ایی از گاه نوشت های یک کلاغ از سامی مسیحاست .


اعتماد کنید !


از هر دستی بدهی از همان دست پس خواهی گرفت ... و این فقط یک شعار نیست وقتی خود مسبب درد و رنج هایی برای کسانی شوی که حتی نمی شناسیشان !



اول اینکه بیش از ده بار از روش خوندم و باز هم نتوانستم ارتباطی پیدا کنم شاید ارتباطی هم باشه و شایدم نباشه !

اینو میدونم و بهش اعتقاد دارم از هر دستی بدهی از همان دست پس خواهی گرفت و بارها به چشم در زندگی ام دیدم . ولی ربط آن با واقعه هفته گذشته که  ... هنوز هم تو فکرشم با اینک به خودم قل دادم بهش فکر نکنم چون اصلا من مقصر نبودم گیرم هم که یک درصد باشم .

اصلا بزار اینطور بگم که ...

شخصی به اسم پ اندی مدت با ما رفاقت پیدا کرد با سن کمی که داشت حرفی های که میزد و کارهایی که میکرد بیش از اندازه ازسنش بود "بیش از اندازه" ما طی یک درخواست خواستیم کمکی کرده باشم اندی مدت با حرف های خود سعی در تغییر وی و فهماندن آنکه در سنی هستی که کارهای مربوط به سن خود را باید بکنی و فلان و بَبلان ... ولی گوش شنوا فقط در همان ساعت همنشینی داشت و دیگر هیچ ... من گفتم تمام سعی خود را کردم ولی تا خودش نخواهد تغییر حاصل نمیشود درست مثل این میماند من دارم وادارش میکنم و من خود این را نمیخواهم ... ( زیادی کتابی حرف میزنم وسطش یهو رند میشه حرفام خب قلم خوبی ندارم )

آخر مگر میشود انسانی را وادار به کاری که دوست ندارد کرد ؟؟
میشود به کسی فهماند کارت اشتباه است و او به کار اشتباهش ادامه دهد ؟؟؟
میشود ...

میشود یا نمیشودش به من ربطی دیگر ندارد :|

ولی اونروز من را به خانه خود راه ندادی . در پیامکی گفتی رابطه با من از اولش هم اشتباه بود . خیلی دلم پر بود تو این چند روز مدام تو فکر و خیال به خود دشنام میدادم اما الان بعد اندی میفهمم اصلا چرا باید به خود بد و بیراه بگویم ؟؟؟؟ واقعا چرا :|

کاملا راست میگفت اشتباست ارتباط با من . با منی که ( تعریف از خود نیست ) مثل دخترای که میبینی نیستم اندی سال هم بگذرد باز هم به همان مانتوی یک رنگ رنگ و رفته رضایت میدهم به همان کتانی که توی بارون آب میره توش قانع ام بلد نیستم دوستی داشته باشم چه بخواد هم جنسم باشد چه خلاف جنسم بلد نیستم با این سنم قلیون بکشم چه رسد به چاق کردن آن ولی تو با اندی سن کم تمام این کارهارا بلدی ...

خودت سر آن مسئله مدام خواهان شماره بودی . خودت خواستی !!! و من این را به مادرت نگفتم و خیلی چیزها را نگفتم فقط بخاطر اینکه ته دلم هنوز دوستت دارم :)

و وای بر من به خاطر همین حس مهربانی که همیشه خنجرش به خودم میخورد !!

ولی جناب ر خان شما دیگر چرا ؟؟ رحم به حال دخترکت نمیکنی ؟؟ آخر گناه آن طفل معصوم چیست ؟؟ و ای کاش او هم مثل قبلی ها پا به این دنیا نمیگذاشت ولی نمیشود گفت کاش حتمن در آن حکمتی بوده از سوی خدا ... خدا !!! انقد خدا خدا میکنی انتظار داری با این کارا ... اصلا به من ربطی ندارد تو میدانی و خدای خود من که باشم قضاوت کنم ولی ای کاش زودتر میفهمیدم که قبل اینک طعم مادر بودن را بچشی هم همین بودی ....

و من درسی گرفتم عبرتی بزرگ در زمانی که دلم میخواست مثل هم سن و سال هایم یک دوست داشته باشم و با آن به بیرون روم و الان ترجیح می دهم باز هم مثل قبل دوستی نداشته باشم . و به همان هم بازی دوران کودکی ام که به اندازه دو خانه فاصله داریم و در سال اندی مدت کوتاه هم را میبینیم اکتفا کنم ..

آری همان کافیست همان همبازی دوران کودکی ام به صدتا امسال پ و ر می ارزد . خدارا بابتش شکر میکنم :)

آخ از کجا به کجا کشیده شدیم دلم پر بود و این تنها راه خالی کردن آن .
متشکرم از گاه نوشت های یک کلاغ که مرا کمی خالی کرد از فکر های بی پرده .
و تشکر از شما که وقت خواندن گذاشتید :)

و جمله پایانی .

 من باز هم از این جمله خوشم آمد :

اعتماد کنید ! از هر دستی بدهید از همان پس میگیرید .

  • سیمین فراز
۱۸
مهر

 یه عالمه مداد عروسکی
{-111-}



{-107-}

  • سیمین فراز
۱۷
مهر

jnwu7i7fs8ej3jd0ifda.jpg




  • سیمین فراز
۱۶
مهر

 86327523787308920397.jpg

 

 

 

بـگـذار تـمام دنـیا تـو رااحمق فـرض کـنـنـد

مـونالـیـزای رمـیـدہ از دسـت های تـب دار داویـنـچـیـــفـرقـے نـمـے کـنـد

سـیـنـدرلایـے کـہ در تـمام مـهـمانـے ها  یـک کـفـشـش را رزرو کـردہ اسـتـــ

یا سیـمـیـنــیبا شامـلـوی بـہ ارث بـردہ از بـے کـسـے هایـشـــ

با یـک دنـیا دشـنـہ در سـیـنـهـــ

و زنـدان هایـے کـہ چـهار گـوش زنـدگـےاش را گـرفـتـہ انـد..

بـگـذار انـسان ها آنـقـدر از تـو بـه قـهـقـهـ بـرونـد

کـہ بـہ قـهـقـهـ را رفـتـنـت را تـوضـیـح نـخـواهـنـد

در نـهایـت تـو مـے مانـے و هـزار چاپـلـیـن صامـتـــ

کـہ حـرفـهایـش بـہ رسـوخ هـیـچ لـنـزی نـمـے رسـد

هـزار شاعـر بـہ دریا زدہ و بـہ گـل نـشـسـتـهـــ

 کـہ با خـودشان مـدارا نـمـے کـنـنـد هـزار سـیاسـت مـدار...

تـو مـے مانـے و یـک تـیـمارسـتانـــ

و هـزار عاقـل بالـفـطـرهـــ

کـہ در تـو بـہ دیـوانـگـےزدہ انـد..

 

  • سیمین فراز
۱۵
مهر


1276392_764970306854321_1462917694_o.jpg


ساده کهـ میــشویــ
همـه چیــز خوبــ میـــشود
خـــودتــ

غــمـــتــ
مـشـکلـتــ
غـصـه ـاَتــ

هوایــ شهــرتــ
آدمـهایـ اطــرافــت
حتــی دشمــنت

یکـ آدمــ ساده کهـ باشـی
برایتــ فرقــی نمیــکند کهـ تجمــل چیـستـ
کهـ قیمـتـ تویـوتا لندکروز چنــد استــ ،فلانـ بنـز آخرین مــدل ، چند ایربـگ دارد
مهــمـ نیستـ
نیـاوران کجاستـ ، شریعـتی و پاسـداران و فرشتـهـ و الهیـهـ
کـدامـ حـوالــی ـاَنــد
رستــورانـ چینـی ـها ، گرانتــرینـ غذایـشـ چیـستـ
سـاده کـهـ باشی
همیـشه در جیبـت شـکلاتــ پیــدا میـشود
همیـشه لبـخـنـد بـر لـبـ داریــ
بـر روی جدول ـهایــ کـنار خـیابـان راه میـرویــ
زیــر بـارانــ ، دهـانـتـ را بـاز میکنـی
و قطـره قطـره مینـوشـی بـارانــ را
آدمـ برفـی کـهـ درسـت میکنـی ، شالــ گردنتــ را به او میبخشـی
سـاده کهـ باشی
همیـن کهـ بدانی بـربـریـ و لـواشـ چند استـ
کفایــت میــکند
نیــازی به غــذای چینــی نیـستــ
آبگـوشت هـمـ خوبــ استــ
ساده کهــ باشـی
آدمهایــ ساده را دوسـت دارمــ
بویــ ناب آدمــ میــدهند
بــویـ
نــــابــ
نــــابــ
آدمـــ

ساده کهـ میـشوی ،فرمــول نمیــخواهـی
ایکـسـ تـو همیـشه مسـاوی ایـگرگــ توسـتـ
ساده که میــشوی
درگیر رادیکالـ ، انتگرالـ و مشتقـ و ریاضــیات‌ ها نیستـی
هرجایـی به راحتـی محاسبـهـ میــشوی
ساده که میــشوی
حجـمــ نداری، جایی نمیــگیری
زود به‌ یاد می آیی و دیــر از خاطر میروی
ساده که میــشوی ،کوچک میــشوی
تــوی دلــ هر کسـی جـا میــشوی....

  • سیمین فراز
۱۴
مهر

tjpu3xbs5m6k7usjw6z4.jpg


ﻫﻤﯿﺸه ﺩﻳـــــﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﻴــــمـــ ،
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ...!
ﮐﻪ ﭼﯿـــــﺰﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻤـــــــﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ
ﻳﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﻓﺘـــــﺎﺏ
ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﺳﺮﺩ ﻏﻨﻴﻤـــــﺖ ﻣﯽﺷﻮﺩ
ﺧـــــــــﺪﺍ
ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺳﺨﺘــــــــﻴﻬﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻨــــــــﺎﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺩﯾﺪﻥ ﯾﮏ ﺩﻭﺳـــــﺖ ﻭ ﺁﺷﻨﺎ
ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾــــــﯽ ﻭ ﻏﺮﺑﺖ ﺁﺭﺯﻭ ﻣـــــــﯽﺷﻮﺩ
ﻳﮏ ﻋـــــﺰﻳﺰ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﯾﮏ ﺩﻭﺳـــــﺖ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺮﻭﺩ ، ﺧﻮﺑﯿﻬـــــــﺎﯾﺶ ﻋﯿــــﺎﻥ می شود
ﭘﺎﻳــــــﻴﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ
ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻗﺸﻨﮓ ﻭ ﻗﺸﻨـــــــﮓ ﺗﺮ ﻣــــــﯽ ﺷﻮﺩ
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ،
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ ﻏﻨﯿﻤﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤــــــﺎﺭﯼ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﯾﮏ ﻟﺒﺨﻨــــﺪ ،
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻪ ﺍﯾﯽ ﺭﻭﯾﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺍﻣﺮﻭﺯ
ﺗﻤﺎﻡ ﭼﻴﺰﻫــــــﺎ ﻭ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺧــــﻮﺏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﻢ
 ﻭ ﻗﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑـــــﺪﺍﻧﯿﻢ
ﺯﻧﺪﮔـــــﯽ انقدر ها هم طولانـــــــی نیست

  • سیمین فراز
۱۳
مهر


 

آدم هـا بـوی شـان را بـا خودشــآن می آورنــد

جــامـی گذارنــد و می رونــد !

آدم هــا می آینــدومی رونـدولـی تـوی خواب هایمــان می ماننـد.

آدمهــا وقتــی می آینــد

موسیقـی شـان هـم بـا خودشـان می آورنـد

و وقتـی می رونـد بـا خودشـان نمی برنـد

جـا نگذاریـد ، هـرچه می آوریـد را بـا خودتـان ببریـد..

بـه خـوابِ آدم بـرنگــردیـد..

آدم هــای گیـــجِ ســر بــه هــوا...!




  • سیمین فراز
۱۲
مهر


http://up.cafe-barani.ir/up/cafe-barani/love/2nafare/love_cafe-barani.ir_10.jpg


دلمـ بودن میخواهــــد،
از آن هــــا که باشی،
باشد تا پایان ِ دنیا ی خــــدا،
باهم و در کنـــار هم،
در خلوت ُ مهمـــانی...

باشی ُ غم نباشد، باشدُ هر روز عشق باشد...

باشیُ شب ها در آغوش او، باشدُ صبح های شیرین...

باشی ُ شوق ِ پرواز باشدُ آرامشِ خیال...

باشی ُ زیبا کنی باشدُ تعریف کند...

باشی ُ ناز کنی، باشدُ نیاز کند...

مالُ اویت باشی ُ پرستشت کند...

قسم ِ راستش باشی ُ جانُ دلت باشد...

علت تحمـــل ِ خستگی ِ کارش باشی ُ معلول ِ آشپزی ِ روزانه ات باشد...

روبروی هم بشینیم،

بگـــــــــــویی ُ بگویم، از آنـــــــــــــروز،

از روز ِ آغاز ِ بـــــــودنمان،

از دیــــــــدارهای مخفیـــــــــــانهـ،

صحبت های یواشکـــــــی ،

زیر ِ پتـــــــو ُ بند آمـــدن ِ نفـــــــس برای نفســــــــم،

از خاطــــــــرات،

از آینـــــــــدهـ های بهتــــــــر...

بگویی بگویم از وصـــــــــــال ُ باهم بودن،

از اشتیاق ِ خانــهـ مشترک،

از دختـــــر ُ پســـــــر ِ شیرین آینــــدمان

دلم بودن میخواهد از آن هــا که خـــدا هم تحسینمــان کند..

  • سیمین فراز
۱۱
مهر

 http://prudcoast.com/wp-content/uploads/2014/01/52177387913730661686-200x300.jpg



ﭘﺴﺮﮎ... 

ﮔﺎﻫﯽ دُختــَرکـــِ   ﻗﺼﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ

ﺑﺎﻧﻮﯼِ ﻣﻦ

ﺻﺪﺍ ﮐﻦ!

ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﯾﺎ ﺑﺎ ﺣﺮﺹ! ﺍﺳﻤﺖ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ

ﺁﺭﺍﻡ ﺑﮕﻮ:

ﺟﺎﻧﻢ؟

ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﭼﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ شَــرم ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:

ﺟﺎﻧﺖ ﺑﯽ ﺑﻼ ... .

ﮔﺎﻫﯽ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﯾﮏﺟﻌﺒﻪ ﺷﮑﻼﺕﯾﺎ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ

ﺑﺨﺮ

ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺑﻨﺸﯿﻦ ﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﻦ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﺍ ... .

ﮐﻪ ﺫﻭﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ

ﺷﯿﺮﯾﻨﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺎﻃﺮِﺩﺳﺘﺎﻥِ ﺗﻮﺳﺖ... .

ﭘﺴﺮﮎ ... .

ﺑﯿﺎ ﯾﮏﺭﺍﺯِ  دختــــرآنهﺑﺮﺍﯾﺖ ﻓﺎﺵ ﮐﻨﻢ:

ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ســآدگی  ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ

ﯾﮏ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﻫﺎﯼِ ﮐﻮﭼﮏ ﻭﺭنگی...

 

 

  • سیمین فراز
۱۰
مهر

http://8pic.ir/images/cyp09t17y02mc2gl9u3x.jpg

 



رازی آمـد و رفـت.. !

انیشتیـــن آمـد و رفـت.. !

فرویــد آمـد و رفـت !

استیـو جابــز کـه بـه نـوعــی پـدر تکنولـــوژی نویــن بـود هم آمد و رفت ....

امـا هنـوز در همسـایگـی مــا...

مــادری اسپنــد دود مـی کنــد !

پــدری گوسفنــد مـی کشــد !

دختــری طالــع بینــی می خوانـد کـه شوهـرش بایـد متولـدچـه مــاهـی باشــد !

پســری پشـت ماشینــش مـی نویسـد: بیمــه قمــر بنــی هاشــم !

هنــوز بــرای ازدواج اسـتخــاره مـی کننـــد !

هنــوز مــردی بــه همســرش بــه جــرمِ کــم حجـابـــی!! تهمــت فاحشــه میزنــد!

تــوی چــاه پـــول میریزنــد و نـامـــه پســت مـی کننـــد !

از کشتــن یکـــ بچـــه ۱۷سالـــه ذوق مـی کننـــد !

آیـــا عقـبـــــ مـانـــدگـــی زیــر پـوســت مملکــت مــن اســـت؟!!!!

 

  • سیمین فراز