سیمین بانو

از شهید تا م.ش

پنجشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۲۹ ب.ظ

ما که اون دوران نبودیم ولی شنیدیم که جوونای هم سن و سالمون یا حتی کوچیکتر از خودمون چطور واسه ی وجب خاک وطنشون جون دادن، جوونایی که تشنه شهادت بودن، همونایی که الان پدر و مادراشون بعد اندی سال منتظر پسر یاشایدم دخترشون هستن، آره داریم ما دختر شهیدم داریم کمن ولی مث مرد تو میدون نبرد بودن و مث مرد جنگیدن، نمیشه احساس هیچ کدومو درک کرد خانواده ها شون، هیچ کدومو، سوالم اینه تاحالا نشستی با خودت خلوت کنی؟ خودتو ی بارم جا اونا بزاری؟ حاضر بودی بری جونتو فدا کنی؟ حاضری مادر و پدرتو چشم انتظار کنی اونم اندی سال؟ حاضری بری و فقط ازت یه پلاک بمونه؟ بازم میگم تا نباشی جاشون درک نمیکنی.

عشق ینی انتظار تو دل ی مادر بی قرار ...

با دین و ایمونشون کار ندارم چون تو همه ادیان هستن که واسه حفظ دینشون جنگیدن، با این کار دارم ما چیکار داریم میکنیم؟ حتی یکی از امام هام گفته با علم روز زندگی کنین، اما همین علم روز باید باعث بشه همه چیزو فراموش کنیم و قیدشو بزنیم؟

اُمل یعنی چی؟ ( کسی که لباس و ظاهرش یا افکارش مطابق زمانه نیست )

بعد سرچ کلمه اینو پیدا کردم، تموم توجه هم به همین یه کلمه است ( مطابق زمانه نیست ) کدوم زمانه؟ این زمانه! آن زمانه! برداشت من اینه، کسی که قرار لباس، ظاهرش و افکارش باعث بشه دینش زیر خط سوال بره همون بهتر مطابقت نکنه.

افتخار میکنم به خودم که حجابم فاطمه زهرایی هس.


تنها درک خود برای راحت زندگی کردن یا درک همه ...

اینکه داری با یه خانواده زندگی میکنی، نباید تنها خودتو درک کنی و دنبال آرامش و راحتی خودت باشی، یه خانواده تشکیل شده از چند نفر، درست مثل اعضای ی بدن هستن، طوری که وقتی یکی از اعضای بدن صدمه میبینه بقیه هم نیروشون ضعیف میشه، وقتی یکی از اعضای خانواده ام طوریش میشه همه ناراحت میشن، پس آرامش یه خانواده برای همه هست، باید تلاش کنن باهم آرامش و راحتی داشته باشن، اما صحبتم با اون دسته است که فقط آرامش و راحتی برای خودشون میخوان، به مادر و پدری که جوون میکنه تا آرامش و براش فراهم کنن نگاه نمیکنه و به خودش و مدلاش و غیره و غیره توجه میکنه، آخرشم میره از پیش پدر و مادرش و بازم پدر و مادر که با دعاهاشون واسه خوشبختی بچه شون زندگی میکنن، و اون بچه باز هم غرق آرامش و راحتی خودشه.

کجاییم؟ یادمون میره ما اگه اینجاییم با زحمتای کیه؟ با کار کردن های پدر یا دلنگرونی مادر؟

خدایا شکرت نیستم ناشکرت .

قانع ام به همین زندگی و آرامش و راحتیش، واسه پدر و مادرمم جونمو میدم و حاضر نیستم ببینم خار میره تو دستشون ...

آره من اینم، همونی که با اینکه تو آستانه دهه سوم زندگیشه هنوزم از مادرش برای هر کاری اجازه میگیره، هنوزم قانع به چیزای ارزون، هنوزم قانع... با اینکه بعضی وقتا شیطونه گولش میزنه ولی ته دلش ته ته دلش هنوز همون طوریه همونطوری به نوبه خودش :)

لیاقت میخواهد مهربانی من!
لیاقت میخواهد اشک های من!
لیاقت میخواهد دیدن لبخند از ته دل من!
داشتن من لیاقت میخواهد و تو با شکستن دل و بغض گلوم بی لیاقت ترین آدم هستی که لیاقت مرا نداری :)

زندگی با دختری به اسم Xahii لیاقت میخواهد.

والسلام


حسین


حرمله : پدر را بزنم یا پسر را؟

گفت : پسر را بزن پدر خودش می افتد.

  • سیمین فراز

نظرات  (۷)

  • سامی مسیحا
  • روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!
    نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!
    این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار،
    پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!
    باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا،
    به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه!
    شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار،
    دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه!
    جان من برخیِ " آن مرد " که در شط فرات،
    تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه!
    ...
    هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین،
    ای دمش گرم!! سرش رفت، ولی قولش نه!


    -----------------------------------------------------..

    متاثر شدم.. واقعن شدم..

    پست خیلی خوب و گیرایی بود.

    چی شد؟؟؟
    اولش یچیز دیگه آخرش ی چیز دیگه :)

    آخر آخر پست عالی بود...

    آفرین..

    غرور همیشه هم چیز بدی نیست! گاهی بهترینه.

  • با رقص موهایت در باد
  • توی باکس کامنت ها گل ندیدم براتون بذارم.

    بر کدام بگریم گلوی اصغر یا قلب حرمله ها؟
    چه قدر دردناکه ... :((((((((
    مام صادق (ع) فرمود: سجده بر تربت قبر حسین (ع) تا زمین هفتم را نور باران مى‏کند و کسى که تسبیحى از خاک مرقد حسین (ع) را با خود داشته باشد، تسبیح گوى حق محسوب مى‏شود، اگر چه با آن تسبیح هم نگوید...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی