سیمین بانو

روزگاری جاده ای بودم غرق تقدیر

جاده ای که از رفت و آمد لحظه ایی خالی نمیشد

من که بسیار غریبان را به آبادی رساندم

عاقبت خود ماندم و ویرانه و تنهایی خود 

خ فراز

  • سیمین فراز

نظرات  (۴)

  • مَردی به رنگ زمستان
  • آفرین ! واقعا چقدر زیبا ...

    عاقبت خود ماندم و ویرانه و تنهایی خود
    یه سری حقیقت رو نه میتونیم قبول کنیم نه میتونیم تغییرش بدیم !

    0.0
    فقط نه کوچه باغ ما ، فقط نه این که این محل
    احاطه کرده شهر را شعاع مهربانی ات
    با اجازه لینکتون کردم
    احسنت ، بسیار زیبا بود

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی